اشاره: این مطلب برای شماره 1 مجله «فرم و نقد»، بهعنوان مقدمهای بر مقالات سریالی «از بودن و نوشتن» نوشته شده است.
نویسنده «بودن» یا نویسنده «شدن»؛ مسأله این است!
استیون کینگ، نویسندهی معاصر آمریکایی، که شاید خیلیها به اشتباه او را خالق آثار عامّهپسند و کمارزشِ ژانر وحشت بدانند، از نظر من یکی از معدود نویسندههای معاصری است که سرش به تنش میارزد؛ نوینسدهی پرکاری که علیرغم نوشتن تعدادی کتاب ضعیف، میتوان آثاری خوب و قابل توجّه نیز در میان کارهای پرتعداش پیدا کرد و این، به باور من، او را حتماً از خِیل همقطارانش- افرادی چون آلیس مونروِ نوبِلی که توانایی پرورش یک خط داستان را هم ندارد- یک سر و گردن بالاتر قرار میدهد.
کینگ مدّتها مدرّس زبان انگلیسی بوده و از سال 1974 (27 سالگی) که نخستین رمانِ منتشر شدهاش، «کَری»، به فروشی فوقالعاده رسید تا به امروز به عنوان یک نویسندهی حرفهای و تماموقت مشغول به کار بوده است. او که از نوجوانی قلمِ داستاننویسی را به دست گرفته، هماینک نیز در سنّ 70 سالگی با لذّت و قدرتِ تمامْ مشغول نوشتن- و البتّه خواندن- است و از این راهْ گذرانِ زندگی و ارتزاق میکند. همسر او، تابیتا کینگ، نیز رماننویسی کمتر شناخته شده است و این زوجْ سه فرزند دارند که دو تای آنها، خصوصاً پسرش بزرگشان، جو هیل کینگ، نیز امروز به عنوان داستاننویس شناخته میشوند.
این توضیحاتْ مبیّن آن است که زندگی و زیست استیون کینگ با نویسنگی و ادبیات همواره عجین بوده و اینگونه است که «نوشتن» به مسأله و درگیری شخصی کینگ و یک سوژهی اساسی در زندگی او تبدیل شده است. همین امر موجب میشود که گهگاه؛ مثلاً در سخنرانیها یا مقدّمات و توضیحات کتابهایش، با سخنانی از او مواجه شویم که صرفاً دربارهی امر «نوشتن» و خصوصاً داستاننویسی هستند. او میگوید که جامعهی ادبیاتی امروزْ نویسندگانی چون او را جدّی نگرفته، آثارشان را نازل و نخواندنی به شمار میآورند و هیچگاه در مصاحبهها و نشستها از او و امثال او دربارهی مسائلی بنیادین چون «زبان» و «نوشتن» سؤال نمیکنند. با این حال، کنیگ معتقد است که حرفهایی جدّی در این زمینه دارد و گرچه جوّ غالب ممکن است سخنان او را جدّی نگیرند، او خود و نظریّاتش را به این جوّ غالب تحمیل خواهد کرد.
حاصل این دغدغه، درگیری و تلاشْ نگارش و انتشار کتابی غیر داستانی دربارهی «نوشتن» شد که پس از سه سال کار و جرح و تعدیل در سال 2000 به بازار آمد. این کتاب از جهات گوناگونی قابل توجّه و ارزشمند به شمار میرود. اوّل آنکه در عین پربار بودن، از اجمال قابل تحسینی برخوردار است. دوّم آنکه نه تنها رویکرد کتاب به هیچ وجه آکادمیک و آموزشیِ صرف نیست، بلکه لحن صمیمی و گفتگو گونهی نویسنده، کتاب را خصوصاً برای مخاطب عام خواندنی کرده است. نکتهی سوم که از همه مهمتر است، آنکه این کتاب توسّط کسی نوشته شده که شخصاً از «نوشتن» لذّت میبرد و این لذّت را با فرمی صحیح به مخاطب منتقل میکند چنانچه کسی هم که علاقهی چندانی به نوشتن ندارد، بیش و کم تحت تأثیر شور و شوقی که کینگ در این کتاب نسبت به «نوشتن» دارد، قرار میگیرد و اگر وسوسه نشود که او هم قلمِ داستاننویسی به دست بگیرد، لااقل «نوشتن» به عنوان کاری لذّتبخش و محترم در ناخودآگاه و خودآگاه او ثبت خواهد شد.
کینگ بارها بیان کرده است که به باور او، نویسندگی امری «بودنی» است؛ نه «شدنی». یعنی افرادْ یا نویسنده هستند یا نیستند و کسی که نویسنده نیست، نویسنده «شدن» برای او معنا ندارد. اما چگونه میتوانیم پی ببریم که آیا نویسنده هستیم یا نه. این سؤالی است که کینگ در طول این کتاب تلویحاً و تدریجاً به آن پاسخ میگوید. او معتقد است که این شرایط زیستی افراد، از کودکی تا بزرگسالی است که از وجود آنها نویسنده میسازد، نه اراده و خواست آنها. بنابراین، علاوه بر فراگیری نکات تکنیکال، توصیههای نگارشی-ویرایشی و پیش گرفتن روشهای کاری و تمرینی مناسب، باید به این اصل توجّه داشت که تمام این موارد تنها زمانی مؤثر خواهند بود که زیستِ فرد، «زیستِ نویسندگی» بوده باشد. کینگ در بخش نخست این کتاب، زندگی و زیست خود از دوران کودکی را، به عنوان یک "نمونهی مطالعاتی"، واکاوی کرده، تلاش میکند تا آنچه در زندگی او، «استیون کینگِ داستاننویس» را شکل داده است، به یاد آورد و آن را به گونهای روایی با مخاطب خویش در میان بگذارد. پس از این یادآوریِ سیستماتیک، وارد بخش دوم کتاب میشویم. بخشی که پر است از توصیهها و آموزههای استیون کینگ، نویسندهای عامّهپسند و ثروتمند که در طول حدود نیم قرن، بیش از 50 عنوان کتابِ پرفروش منتشر کرده است و هنوز هم زنده بودن خود را وابسته به خواندن و نوشتن میداند. (او میگوید: «ممکن است بتوانی اسلحهام را بگیری، اما کتابم را تنها آن زمان بهدست خواهی آورد که انگشتان مُرده و خشکشدهام را به زحمت از جلد کتاب جدا کنی.»)
این کتاب که انصافاً حاوی مطالب و نکات راهگشا، دقیق، درست و نادری است که از هوش و شعورِ نظری نویسندهاش خبر میدهد، از زمان نخستین انتشارش تا کنون چند بار توسط کینگ ویرایش و هر بار نکات ظریف جدیدی بر اساس بازخورد مخاطبان به آن افزوده شده است.
بعد از تلاشی که برای تهیهی بهروزترین نسخه از این کتاب انجام دادم، بر آن شدم تا با توجه به توضیحات یاد شده دربارهی کتاب، آن را تحت عنوان «از بودن و نوشتن» به طور کامل ترجمه کنم (هماکنون یک ترجمهی نهچندان بد اما اندکی ناقص از این کتاب در بازار وجود دارد که متأسفانه فاقد لحن شخصی استیون کینگ و نیز عاری از نکات ظریف مربوط به نوع خاص نگارش اوست). در این مسیر، با پیشنهاد دبیر محترم بخش ادبیاتِ «فرم و نقد» تصمیم بر آن شد که تا آمادهسازی کلیّت کتاب، ترجمهی بخش دوّم آن را با عنوان «کارگاهِ نویسندگیِ استیون کینگ» به صورت سریالی در اختیار علاقهمندان قرار دهیم.
به امید آنکه مفید و مؤثر واقع شود،
سیّد جواد یوسفبیک