چهره به چهره

به قلم سیّد جواد یوسف بیک

چهره به چهره

به قلم سیّد جواد یوسف بیک

تنهای تنهای تنها – احسان عبدی پور- 1391

. . . نه آنکه عطار بگوید

 

"تنهای تنهای تنها" فیلم بسیار بدی است. یک تله فیلم کوتاه که با خودش نیز سر راست نیست. نمی داند که می خواهد فانتزی باشد، بچه گانه باشد، یا سیاسی. اگرچه اثری که هم اینک با آن طرف هستیم، هیچ یک از موارد مذکور نیست، اما فیلمساز دوست دارد که فیلمش را صد در صد (!) سیاسی بداند. گویی رسم شده است که فیلمسازان تازه کار با غروری که هیچ ربطی به هنر ندارد، عناوینی عجیب و غریب به آثار خود الصاق کنند. چندی پیش نیز هادی مقدم دوست عنوان کرده بود که در ساخت نخستین اثر سینمایی اش، "سر به مُهر"، نیتِ مذهبی، اجتماعی، و روانشناسانه داشته و لذا فیلمش نیز فیلمی دینی، اجتماعی، و روانکاوانه است! این دوستان ظاهراً فراموش کرده اند مُشک آن است که خود ببوید، نه آنکه عطار بگوید!

اما ببنیم که "تنهای تنهای تنها"، خود، چه می بوید؟ فیلم، یک شخصیت نصفه و نیمه به نام رنجرو دارد که تنها دست آورد آن به شمار می آید. باقی کاراکتر ها به شدت پرداخت نشده و سیاهی لشکر هستند (شاید بتوان، با ارفاق، رفیق روس رنجرو را از این قاعده مستثنی کرد). بازی بازیگران (نابازیگران) نیز ابداً کمکی به اوضاع اسف بار فیلم نمی کند. بازی ها بد است و بازیگران بدون هیچ حسی در بدن و حرکتی در میمیک چهره، تنها دیالوگ های حفظ کرده شان را بازگو می کنند. در این میان، میثم فرهومند اندکی قابل قبول ظاهر شده، اما او نیز اگر درست تر هدایت می شد به دام اغراقی که هم اکنون افتاده است، نمی افتاد.

به لحاظ داستانی، دو جهش در فیلم مشاهده می شود که به علت عدم زمینه چینی برای آنها، هر دو بیرون از اثر می ایستند. نخست ظهور سفینه ی فضایی است که مشخص نمی شود در ذهنیات رنجرو بوده یا در واقعیت رخ داده است. فُرمِ اثر به ما می گوید که نما، ذهنی نیست و فیلمساز این ذهنی بودن را دوست ندارد اما از نظر فیلمنامه ای نیز از پس عینی بودن آن بر نمی آید و بنابراین در انتها، موضوع سفینه به کلی رها می شود. جهش دوم و فاجعه بار فیلم، اما، ورود آن به مباحث سیاسی، ارجاعات فراوان به بیرون از متن، و به زبان آوردن حرف هایی بزرگ تر از دهانش است که فیلم را به کلی نابود می کند. شاید اگر فیلمساز تمام تمرکزش را بر ساخت شخصیت رنجرو مترکز نمی کرد و از همان ابتدا اندکی هم به انتهای داستان می اندیشید، اینقدر مسائل سیاسی دافعه ایجاد نمی کرد.

فیلمساز تمایل دارد اینچنین القا کند که رنجرو با آغشته شدن به سیاست، از کودکی کردن محروم می شود، اما اگر فیلمساز فراموش کرده، ما یادمان نرفته که رنجرو از همان نخستین سکانس نیز کودکی نمی کند و پشت تیربار ضد هوایی (!!!) می نشیند. "تنهای تنهای تنها"، بر خلاف میل و ادعای سازنده اش، در بیان آنچه می خواهد نه تنها الکن، که مشخصاً اخرس است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد